برگزاري كارگاه “آموزه هاي زندگي”
توسط سركارخانم عمراني
مسئول دپارتمان مشاوره
اردیبهشت ۱۴۰۲ 🌷🌸

درس ۷ (jobs)
Doctor
Firefighter
Builder
Police officer
Farmer
Teacher
مدرس زبان : سرکار خانم فخرائی
کلاس اول ۳
سرکار خانم منصوریان🌺
اسفند ماه ۱۴۰۱❄⛄

کارگاه کامپیوتر 👨💻
آموزش فتوشاپ
مدرس:سرکار خانم خلیلی
کلاس اول

تمرین مداد✏ و پاک کن.
نقاشی کرم ابریشم👨💻
مدرس:سرکار خانم خلیلی
پیش دبستانی ۲
سرکار خانم ساجدی🌺
دی ماه ۱۴۰۱❄☃

آموزش و نقاشی در نرم افزار پینت کلاس اول مربی کارگاه کامپیوتر سرکار خانم خلیلی آذر ۱۴۰۱🍂🍁 دبستان سلام ثامن۲

تقدیر دانش آموزان از سرکار خانم کتابدار به مناسبت روز معلم

کارگاه آموزش خانواده، ارتباط همدلانه والد-فرزند

همدلی چیست؟

همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند. همدلی یعنی توانایی ورود به دنیای دیگران و توانایی اینکه خود را جای دیگران بگذاریم، واقعیت را از دید آنها ببینیم و احساسات آنها را در مورد چیزهای مختلف بفهمیم. همدلی به فرد کمک می کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با آن ها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام بگذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود. همدلی ۴ویژگی اصلی دارد: ۱- گذاشتن خود به جای طرف مقابل و تلاش برای درک معنای اصلی آن شخص که واقعا چه چیزی می گوید و از ما چه چیزی می خواهد، ۲- تلاش برای قضاوت نکردن، ۳- شناسایی احساسات طرف مقابل مثل غم، خشم، ترس، نگرانی و..، ۴- حس کردن همان احساسات همراه با خود آن شخص.

تفاوت همدلی با همدردی

همدلی موجب پیوند و اتصال بین انسان ها می شود اما همدردی پیوند ها را ازبین می برد. همدلی بیشتر به این معنی است که با کسی، چیزی را احساس کنیم، نه این که برای کسی احساسی (مانند دلسوزی) داشته باشیم. همدلی و همدردی دو نقطه کاملا متضاد هم هستند.

فواید همدلی

– همدلی باعث بهبود تعاملات اجتماعی ما می شود

– همدلی بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان می کند

– اعتماد به نفس را افزایش می دهد

– امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می کند

– همدلی در افراد میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد

– زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می کند و موجب احساسی خوشایند و مثبت در افراد می شود

موانع همدلی

* برچسب زدن

* قضاوت و پیش داوری

* کوچک نمایی مشکلات دیگران

* نصیحت کردن

* سرزنش کردن مداوم

* غفلت و بی توجهی

* به رخ کشیدن توانمندی های خود

ارتباط همدلانه با کودک

۱- با احساس های فرزندتان هماهنگ شوید و با همدلی به آن ها گوش کنید: باید با آرامش و با چشم، گوش و دلتان به فرزندتان گوش دهید و پیام بدن او را دریافت کنید. معمولا حرکات و ژست ها بسیار گویاتر از کلمات کودک هستند. قطعی ترین راه برای جلوگیری از درددل کردن فرزندتان این است که احساساتش را دست کم بگیرید و برای نمونه بگویید: (این که چیزی نبود که این همه عصبانی شدی!). پس حامی فرزندتان باشید و او را قضاوت نکنید و عواطفش را دست کم نگیرید.

۲- علت احساس را مشخص کنید: مشخص کنید چه شرایطی موجب شده فرزندتان دچار چنین احساسی شود. گاهی به سادگی می توانید علت احساس او را تشخیص دهید و گاهی باید چند سوال بپرسید تا مطمئن شوید که علت را فهمیده اید.

۳- بر احساس کودک خود نام بگذارید:شاید این گام ساده به نظر برسد، اما بسیار قدرتمند است، زیرا نشان می دهد که شما احساس کودکتان را درک می کنید. کودکان بسیاری همین که بدانند شما وضعیت آنها را درک می کنید، حالشان بهتر می شود. نام گذاری به کودکتان کمک می کند تا واژگان عاطفی بیشتری را در دسترس داشته باشد.

۴- بر طبق نیاز کودک به نتیجه برسید: به کودکتان کمک کنید تا نیاز عاطفی اش را برطرف کند. معمولا وقتی پاسخی می دهید که نشانگر همدلی شما با گرفتاری اوست، بسیار مفید است: (می فهمم که چرا چنین احساسی داری). گاهی ممکن است فرزندتان بخواهد در پیدا کردن راه حل به او کمک کنید و گاهی فقط می خواهد بشنود که شما نیاز یا خواسته او را درک می کنید.

فهیمه فاضل

کارشناس ارشد روانشناسی و درمانگر کودک و خانواده

کارگاه آموزش خانواده-ارتباط هیجان مدار والد-فرزند

هیجان چیست؟
انسان در ارتباط متقابل با پدیده ها و بر اثر فرآیند هایی مانند ادراک، حافظه، تفکر و استدلال، شناخت پیدا می کند و از این طریق قادر می شود درباره جهان خارج و خویشتن بیاندیشد، تصمیم بگیرد، حل مسئله انجام دهد و یا خاطره ای را یادآوری کند. در عین حال همراه با چنین فرایندهایی، احساس درونی نیز پیدا می کند، چیزی را خوشایند و چیزی را ناخوشایند می یابد. اینگونه احساس های قابل تجربه را می توان هیجان نامید. 

پنج هیجان اصلی

* شادی

* غم

* ترس

* شرم

* خشم

ابعاد هیجان

– بعد فیزیولوژیک:  هر هیجانی یک سری تغییرات جسمی در بدن به وجود می آورد. مثلا شخصی که ترسیده، ممکن است دچار تپش قلب شود یا کسی که اضطراب دارد دچار یک سری علائم گوارشی بشود.

– بعد شناختی: هر هیجانی به دنبال یک سری فکر ایجاد می شود، مثلا وقتی در خانه تنها هستیم و صدایی می شنویم اگر فکر کنیم که دزد آمده است دچار ترس می شویم.

– بعد رفتاری : بهدنبال هر هیجانی که تجربه می کنیم یک سری رفتار از ما سر می زند. مثلا شخصی که خشمگین است رفتار پرخاشگرانه نشان می دهد. یا کسی که مضطرب است برای جلوگیری از اضطرابش رفتارهای اجتنابی نشان می دهد و ممکن است از موقعیت اضطراب زا دوری کند.

هیجان خوب یا بد داریم؟

هیجان به خودی خود پدیده مضری نیست. هیجان ها ارزش انطباقی دارند و در طول سالیان سال به بقای انسان کمک کرده اند. به عنوان مثال اگر ما عصبانی نشویم هیچ وقت نمی توانیم از حقوق خود دفاع کنیم. اگر در مواقع خطر ترس و اضطراب رو تجربه نکنیم در موقعیت های خطرناک نمی توانیم عکس العمل مناسب نشان بدهیم، بنابراین ما نیاز داریم که خشم سالم ، غم سالم و به طور کلی هیجان را به طور سالم و سازگار و به موقع تجربه کنیم.

هیجان وقتی دردسر ساز می شود که ما نتوانیم به طور سالم و سازگار و در زمان خودش به موقع آن را تجربه کنیم و خشم، عصبانیت یا اضطراب خود را به طور نامناسب بروز دهیم. مثلا آقا یا خانمی که عصبانی است و آن را به طور نامناسبی به همسر خود ابراز می کند( فحاشی ، قهر و…)،این ابراز نامناسب هیجان در روابط این فرد به شدت تاثیر می گذارد و روابط بین فردی وی، تحت تاثیر قرار می گیرد.

مراحل تجربه کردن هیجانات به صورت سالم و سازگار:

گام اول: پذیرش هیجانات و ابراز به موقع آن ها به جای فرار یا سرکوبی هیجان

گام دوم:برای برخورد موثر با یک هیجان مثل خشم یا غم و… باید بتوانیم آن را تشخیص دهیم، بعد فیزیولوژیک هیجان در این زمینه بسیار به ما کمک می کند، تغییرات جسمی که هنگام هیجان تجربه می کنیم همانند زنگ خطری هستند که حضور یک هیجان را به ما هشدار می دهد. بنابراین باید به تغییرات جسمی خود حساس باشیم و بیشتر به آن ها توجه کنیم. وقتی تغییرات جسمی خود را به خوبی شناسایی کردیم باید به آن ها پاسخ مناسب بدیم، برای اینکه این علائم به طور موقت کاهش پیدا کنند و قشر عالی مغز فرصت تصمیم گیری و استدلال پیدا کند چند راه حل وجود دارد، مثل تنفس عمیق، ترک موقعیت، خوردن یک لیوان آب و یا هر کار دیگه ای که فکر می کنید می تواند در آن لحظه شما را آرام کند، انجام این کارها برای این است که هیجان ایجاد شده موقتا کاهش پیدا کند، ولی به معنی سرکوب هیجان نیست بلکه هیجان باید پردازش شود و این کار فقط به ما اجازه می دهد که بتوانیم رفتار مناسبی داشته باشیم.

گام سوم: در مرحله بعد برای مقابله و کنترل هیجان باید افکاری که این هیجان را ایجاد کرده است شناسایی کنیم، بعد از شناسایی این افکار، باید آن ها را ارزیابی کنیم، بررسی کنیم که این افکار تا چه حد صحیح هستند و چه قدر تحریف شده اند. برای این افکار باید فکر جایگزین پیدا کنیم، مثلا وقتی شخصی در کاری شکست خورده است به جای اینکه فکر کند من کلا آدم بی عرضه ای هستم به خود بگوید من در این کار موفق نبودم.

گام چهارم:باید به ارزیابی رفتاری که به دنبال هیجان انجام می دهیم، بپردازیم. گاهی لازم است تا رفتار ما تغییر کند. مثلا اینکه یاد بگیریم هر وقت خشمگین شدیم مسئله ای را که باعث خشم ما شده است به طرز صحیحی با طرف مقابل در میان بگذاریم. و از خشم خود صحبت کنیم، (صحبت درباره هیجانات کمک می کند که سازگار تجربه شود)گاهی لازم است به دنبال حل مساله باشیم تا با موقعیت های اضطراب زا و یا مسائلی که باعث خشم ما می شوند کم تر مواجه شویم.

هیجانات در ارتباط با فرزند

ساخت استیکر های هیجانی

– به فرزندان خود کمک کنیم تا هیجانات خود را بشناسند

-زبان هیجانی را در خانواده تقویت کنیم (از زبان خشمت صحبت کن، از زبان غم برای من بگو)

یادمان باشد که ما نیاز به تجربه هیجان های مختلف داریم هیچ هیجانی نباید سرکوب شود بلکه باید به درستی ابراز شود.

فهیمه فاضل                     

کارشناس ارشد روانشناسی و درمانگر کودک و خانواده

طراحی پوستر دهه فجر

طراحی پوستر دهه فجر با نرم افزار فتوشاپ
کلاس چهارم وششم

آموزش نرم افزار paint

کارگاه کامپیوتر
پیش دبستانی