به روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت دومین فرزند برومند حضرت علی و فاطمه،که درود خدا بر ایشان باد،در خانه ی وحی و ولایت،چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص) رسید،به خانه ی حضرت علی و فاطمه (ع) آمد و اسماء را فرمود تا کودکش را بیاورد.اسماء او را در پارچه یی سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (ص) برد،آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت .
به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش،امین وحی الهی،جبرئیل،فرود آمد و گفت:
سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا،این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون «شبیر» که به عربی «حسین »خوانده می شود،نام بگذار. چون علی (ع) برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران است جز آنکه تو خاتم پیغمبران هستی.
و به این ترتیب نام پر عظمت «حسین »از جانب پروردگار،برای دومین فرزند فاطمه انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش،فاطمه ی زهراء که سلام خداوند بر او باد،گوسفندی را برای فرزندش به عنوان عقیقه کشت،و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او نقره صدقه داد.
حسین و پیامبر (ص)
از ولادت حسین بن علی (ع) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص) در باره ی حسین (ع) ابراز می داشت،به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند.
سلمان فارسی می گوید:دیدم که رسول خدا (ص) حسین (ع) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود:
تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی،تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی،تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجت های خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان،قائم ایشان (امام زمان عج) می باشد.
انس بن مالک روایت می کند:
وقتی از پیامبر پرسیدند کدامیک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری،فرمود:حسن و حسین را، بارها رسول گرامی حسن و حسین را به سینه می فشرد و آنان را می بویید و می بوسید.
ابو هریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است در عین حال اعتراف می کند که:
رسول اکرم (ص) را دیدم که حسن و حسین (ع) را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد،وقتی به ما رسید فرمود: هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است.
عالی ترین،صمیمی ترین و گویاترین رابطه ی معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله ی رسول گرامی اسلام (ص) خواند که فرمود:
حسین از من و من از حسینم.
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/04/144716_794.jpg500500adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-04-08 16:35:152019-04-08 16:35:15ولادت امام حسین(ع)
بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران میباشد.
همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمیآید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانهها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پارهای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشتهاند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.
بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر مینماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود میشناخته اند. با مراجعه به تاریخ میتوان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، میتوان به “بحیرای راهب” اشاره نمود.
بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثهای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب میشد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کردهاند. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: “خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری میکرد.”
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر همین حالات معنوی و طهارت روحی، ناگزیر از وضع نابسامان مردم و از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز و بویژه در شهر مکه حاکم بود، رنج میبردند. همچنین به منظور تفکر و عبادت در مکانی خلوت، مدتی محدود در سال را از آنها کناره میگرفتند و به کوه حرا (که در شمال شرقی مکه واقع است) میرفتند. این کنارهگیری برای حُنَفا و برخی یکتاپرستان قبل از پیامبر نیز وجود داشته است. گویند عبدالمطلب، جد بزرگوار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پایهگذار این رسم بوده است. او به هنگام ماه رمضان برای خلوت و عبادت به کوه میرفت و مستمندانی را که از آنجا میگذشتند، اطعام مینمود.
در واقع میتوان گفت که این خلوتگزینی، زمینهای برای تقویت هرچه بیشتر حیات روحانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و مقدمهای برای بعثت و نزول وحی به آن حضرت به شمار میرفته است.
در دوران این خلوتگزینیها نیز همچون سایر مراحل گوناگون زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی (علیه السلام) (که پرورش یافته در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در دامان ایشان است)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همراهی مینمود و گاهی اوقات برای ایشان آذوقه و آب و غذا میبرد.
پس از سپری شدن ایام عبادت، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مکه برگشته و پیش از اینکه به خانه خویش بازگردند، خانه خدا را طواف مینمودند.
این حالات همچنان ادامه یافت تا اینکه سن آن حضرت به چهل سالگی رسید و خداوند که دل ایشان را برترین و مطیعترین و خاضع و خاشعترین دلها در برابر خویش یافت، ایشان را مبعوث کرد و به پیامبری گرامی داشت، تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانیده، بندگانش را از پرستش بر بتان خارج ساخته و به پرستش خویش هدایت کند.
نزول اولین وحی
به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز ۲۷ ماه رجب، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، اتفاق افتاد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این هنگام، چهل سال داشتند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بودند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان. پیامبر فرمود: چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود:
“بسم الله الرحمن الرحیم. اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق. اقرأ و ربک الاکرم. الذی علم بالقلم. علم الانسان مالم یعلم. به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علق بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که بهوسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمیدانست، آموخت.”
همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله میتوان به شنیده شدن صدای نالهای اشاره نمود. حضرت علی (علیه السلام) در این باره میگوید: “صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت شنیدم. عرضه داشتم: “یا رسول الله این ناله چیست؟” فرمود: “این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است.” سپس رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اضافه فرمود: “تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را که من میبینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و از راه خیر جدا نمیشوی.”
همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی (علیه السلام) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوتگزینیهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) همراه حضرت بودهاند و این سخن امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه نیز به طور خاصی بیان میدارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر حضور داشتهاند. البته مطالعات تاریخی بیان مینماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر را همراهی نموده، امام علی (علیه السلام) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی
همانطور که در قسمتهای پیشین اشاره شد، قبل از بعثت، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) الهاماتی میشد و ایشان حالات فوق العادهای داشتند. اما کیفیت نزول اولین وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و موضوع آن، بهطور کلی با الهامات قبل از بعثت ایشان متفاوت بود. و این امر سبب شد تا حالات روحی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و در نتیجه حالات جسمانی ایشان تغییر نماید. برای این تغییر حالت دو دلیل را میتوان برشمرد:
اولاً ایشان در هنگام نزول اولین آیات قرآن، عظمت و جلال خداوند را هرچه بیشتر احساس کردند.
ثانیاً در هنگام بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بار بزرگ رسالت به عهده ایشان نهاده شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شرایطی موظف به ابلاغ رسالت الهی خویش به مردم گشتند که جزیرة العرب را اوضاع نابسامان اجتماعی فراگرفته بود و در چنین شرایطی واضح بود که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از ابلاغ دعوت خویش نه تنها مورد تکذیب و تهمتهای ناروا و آزار و اذیت مشرکین قرار میگرفتند، بلکه آنان در مسیر رسیدن پیام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر مردم موانع بسیاری را ایجاد خواهند نمود. مجموعه این عوامل باعث دگرگونی حالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شد. اما خداوند نیز در این شرایط پیامبرش را تقویت نمود و ایشان را برای به انجام رساندن مسئولیت عظیم رسالتش، بیش از پیش آماده ساخت.
بازگشت از کوه حرا
پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از کوه پایین آمدند و به سمت مکه و خانه خویش عازم شدند. هنگامیکه به خانه رسیدند ماجرای بعثت خویش را برای همسر گرامیشان حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بازگو نمودند. خدیجه (سلام الله علیها) نیز که در سالهای همسری با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آثار بزرگی و پیامبری در ایشان را دیده بود، گفت:
“به خدا دیرزمانی است که من در انتظار چنین روزی، بسر بردهام، و امیدوار بودم که روزی تو رهبر خلق و پیغمبر این مردم شوی.”
نزول سوره مدثر
در همین روزهای آغازین بعثت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هنگام استراحت ایشان، جبرئیل برای بار دیگر بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و آیات نخستین سوره مدثر را بر ایشان خواند که:
“بسم الله الرحمن الرحیم، یا ایها المدثر، قم فأنذر، و ربک فکبر و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر و لاتمنن تستکثر و لربک فاصبر
به نام خداوند بخشنده مهربان،ای کسی که جامه به خود پیچیده ای، برخیز و قوم خود را از عذاب خدا بیم ده و خدا را به بزرگی یاد کن و لباست را پاکیزه دار و از ناپاکی دوری گزین و بر هرکس احسان کنی ابداً منت نگذار و برای خدا صبر پیش گیر”
میتوان گفت مفاد این سوره این است که از این پس، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) باید پیوسته به فکر بیم دادن مردم از نافرمانی خداوند بوده و لحظهای از آن غافل نباشد و بدین گونه بود که اولین آیههای کتاب آسمانی دین اسلام به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و ایشان از جانب خداوند به مقام رسالت برگزیده شدند.
نخستین مسلمانان
همانطور که قبلاً به آن اشاره شد، حضرت علی (علیه السلام) به دلیل نزدیکی با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، همراه ایشان بودهاند که لحظه نزول اولین وحی هم یکی از آن مواقع بوده است. پس بسیار طبیعی به نظر میرسد که حضرت علی (علیه السلام) که از نزدیک این وقایع عظیم و مبعوث شدن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غار حرا، از جانب خداوند متعال را نظارهگر بودهاند، در آنجا به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان آورده و به عنوان اولین مسلمانان، چه در میان زنان و چه در میان مردان یاد شوند.
خود ایشان نیز در چندین خطبه (در نهج البلاغه) که در حضور عموم مسلمانان و بیشتر اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایراد میشد، میفرمایند: “من بر فطرت یکتاپرستی متولد شدم و از دیگران به ایمان و هجرت سبقت گرفتم.”
همچنین میفرمایند: “هیچکس قبل از من به دعوت حق روی نیاورده است.”
در مورد اولین زن مسلمان نیز باید گفت که به اتفاق عموم مورخان اسلام، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) اولین زن مسلمان بودهاند، چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از مبعوث شدن با اولین کسی که برخورد داشتهاند، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) بوده، ضمناً، همانطور که در قسمتهای قبل نیز بدان اشاره شد، ایشان در گفتار خویش تلویحاً پیامبری پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تصدیق نموده اند.
بعد از این دو بزرگوار میتوان به ابوذر غفاری که جزو اولین مسلمانان بوده نیز اشاره کرد.
بعد از بعثت
پس از بعثت رسول خدا، جبرئیل از آسمان فرود آمد، آبی از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و رکوع و سجود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آموخت. همچنین سایر احکام و مسائل شرعی نیز توسط جبرئیل بتدریج بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل میشد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز این احکام را به نخستین مسلمانان آموزش داده و آنها هم این اعمال را انجام میدادند. به عنوان مثال در مورد نماز باید گفت که حضرت علی (علیه السلام) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که اولین نمازگزاران بودند پشت سر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به جماعت ایستاده و نماز را اقامه میکردند. گفته میشود آنها نماز ظهر را در کنار کعبه میخواندند ولی در مواقع دیگر در جاهای دیگر این فریضه را بجای میآوردند تا قریشیان متوجه آنها نشوند.
در این مدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بتدریج کار دعوت پنهانی خویش را آغاز کردند
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/04/201581818313732a.jpg375600adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-04-02 17:46:042019-04-02 17:46:04بعثت پیامبر (صلّی الله و علیه و آله و سلّم)
موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمیگشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانستهاند. درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذیالحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است. مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم میکردند.
فرزندان امام موسی کاظم(ع)
حضرت ابو الحسن موسى (ع) سى و هفت فرزند پسر و دختر داشتند: على بن موسى الرضا (علیه السلام)، ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبداللَّه، اسحق، عبيداللَّه، زيد، حسن، فضل، حسين، سليمان، فاطمه كبرى، فاطمه صغرى، رقيه، حكيمه، ام ابيها، رقيه صغرى، ام جعفر، لبابه، زينب، خديجه، عليه، آمنه، حسنه، بريهه، عايشه، ام سلمه، ميمونه، ام كلثوم.
در ميان تمام فرزندان حضرت ابو الحسن(علیه السلام) فرزند بزرگوارش حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا(علیه السلام) از همه بزرگوارتر و عاليقدرتر و داناتر و فاضلتر بوده. احمد بن موسى مردى كريم و بزرگوار و پرهيزكار بود و حضرت موسى بن جعفر اين فرزند بزرگوار را دوست می داشت و بر ساير فرزندان مقدم میداشت و بستان يسير خود را به او بخشيده بود.
مناظرات علمی امام موسی کاظم (ع)
مناظرات و گفتگوهایی از امام کاظم با برخی از خلفای عباسی، دانشمندان یهودی و مسیحی، ابوحنیفه و دیگران گزارش شده است. باقر شریف قرشی هشت گفتگو از امام کاظم، تحت عنوان مناظرات آن حضرت گرد آورده است. امام کاظم(ع) با مهدی عباسی مناظرههایی درباره فدک و نیز حرمت خمر در قرآن انجام داده است. با هارون عباسی نیز مناظراتی داشته است. از آنجا که هارون میخواست خویشاوندی پیامبر(ص) با خود را نزدیکتر از نسبت او با موسی بن جعفر نشان دهد، امام کاظم در حضور هارون به نزدیکتر بودنِ انتساب خویش به پیامبر تصریح کرد. گفتگوهای موسی بن جعفر با عالمان ادیان دیگر نیز معمولا در پاسخ به پرسشهای آنان صورت گرفته که در پایان به گرویدن آنان به اسلام انجامیده است.
برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم(ع)
دورانى كه امام كاظم عليه السّلام در آن زندگى مى كرد، مصادف با نخستين مرحله استبداد و ستمگرى حكّام عباسى بود.اين اعمال فشار از زمان امام صادق عليه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا عليه السّلام كه دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه يافت؛ مردم در زمان مأمون اندكى احساس امنيت سياسى كردند، ولى ديرى نپاييد كه دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سياسى عباسيان در دورهاى آغاز شد كه پيش از آن امام باقر و صادق(ع) با تربيت شاگردان فراوان، بنيه علمى و حديثى شيعه را تقويت كرده بودند و جنبشى عظيم در ميان شيعه پديد آورده بودند.رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در اين حركت علمى، توازن و تعادل فكرى را ميان شيعيان برقرار كنند.
عصر امام كاظم عليه السّلام دوران بسيار سختى براى شيعيان بود و در اين دوران حركتهاى اعتراضآميز متعددى از ناحيه شيعيان و علويان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت كه از مهم ترين آنها قيام حسين بن على، شهيد فخ – در زمان حكومت هادى عباسى- و نيز جنبش يحيى و ادريس فرزندان عبد الله بود كه در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترين رقيب عباسيان، علويان بودند و طبيعى بود كه حكومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگيرد. امامان شيعه همگى بر لزوم رعايت تقيه پافشارى كرده و مى كوشيدند تا تشكّل شيعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره نمايند. طبعا اين وضعيت سبب مىشد تا تاريخ نتواند از حركات سياسى آنها ارزشيابى دقيقى به عمل آورد.
امام موسی کاظم(ع) در زندان
امام كاظم عليه السّلام دو بار به دست هارون به زندان افتاده اند كه مرتبه دوم آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳؛ يعنى به مدت چهار سال به طول انجاميده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قيد نشده است.
دلايل زندانى شدن امام در اين دو بار كه هر دو به دست هارون بوده است عبارت است از:
۱- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام)
۲- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صل الله علیه و آله) هستند.
۳- مفترض الطاعه بودن امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار؛ مرحوم صدوق از جمله علل به شهادت رسيدن امام كاظم عليه السّلام را آگاهى يافتن هارون از اعتقاد شيعيان به امامت امام دانسته است. هارون فهميد كه شيعيان شب و روز به خدمت امام مىرسند. و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رسانيد.
۴- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.
هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنين توجيهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انكار و نفرت قرار نگيرد. هارون در همان مسجد دستور توقيف حضرت را صادر كرد. وى دستور داد تا دو كاروان آماده كرده، يكى را به سمت كوفه و ديگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه يكى از اين دو كاروان روانه ساخت. اين كار به اين دليل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در كجا زندانى مىشود.
هارون، امام كاظم عليه السّلام را نزد حاكم بصره، عيسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهايت، عيسى از اين كار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحويل شخص ديگرى بدهد.در غير اين صورت او را آزاد خواهد كرد، زيرا در تمام اين مدت كوشيده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چيزى نيافته است.
پس از آن، امام را تحويل فضل بن ربيع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده كه از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از اين كار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحويل فضل بن يحيى دادند و مدتى نيز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى داشت. پس از آن امام كاظم عليه السّلام را تحويل زندانبان ديگرى بنام سندى بن شاهك دادند.
شهادت امام موسی کاظم(ع)
واپسین روزهای عمر امام کاظم(ع) در زندان سندی بن شاهک سپری شد. شیخ مفید گفته است سندی، به دستور هارون الرشید امام را مسموم کرد و امام سه روز پس از آن به شهادت رسید. شهادت وی ۲۵ رجب سال ۱۸۳ق در بغداد رخ داده است. درباره زمان و مکان شهادت امام کاظم (ع) نظرات دیگری هم وجود دارد.
پس از آنکه موسی بن جعفر(ع) به شهادت رسید، به دستور سِندی بن شاهک پیکر او را روی پل بغداد قرار دادند و اعلام کردند که موسی بن جعفر به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. درباره چگونگی شهادت وی گزارشهای متفاوتی وجود دارد؛ بیشتر تاریخنویسان بر این باورند که یحیی بن خالد و سندی بن شاهک او را مسموم کردهاند. در گزارشی نیز گفته شده او را با پیچیدن در فرش، خفه کردهاند.
برای قراردادن بدن امام کاظم(ع) در معرض دید عموم دو دلیل گفته شده: یکی اثبات اینکه او به مرگ طبیعی از دنیا رفته؛ دیگری باطل کردن باور کسانی که به مهدویت او اعتقاد داشتهاند.
پیکر موسی بن جعفر(ع) را در منطقه شونیزیه در مقبره خانوادگی منصور که به مقابر قریش شهرت داشت، دفن کردند. مدفن ایشان به حرم کاظمین مشهور است. گفته شده دلیل عباسیان برای اینکه بدن امام را در این مقبره دفن کردند، ترس از آن بود که مبادا مکان دفن او محل تجمع و حضور شیعیان شود.
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/03/7827293_124.jpg720960adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-03-30 17:47:162019-03-30 17:47:16زندگینامه امام موسی کاظم(ع) از ولادت تا شهادت
باید گفت: براساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کرد۱″ و این احتمال طبیعیتر به نظر میرسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد.
براساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمیتواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمیدهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال میزنند۲″.
در تاریخ و روز وفات آن حضرت هم اختلاف هست. مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری روز یکشنبه وفات کرده است.
در ادامه گوشههایی از تاریخ پر فراز و نشیب زندگانی آن حضرت از بدو ولادت تا وفات را به این بهانه مرور میکنیم:
ولادت، همسر و فرزندان
حضرت زینب کبری (س) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری قمری در شهر مدینه منوّره متولّد شدند. نام مبارک آن بزرگوار زینب، و کنیه گرامیشان ام الحسن و ام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّیقة الصغری، عصمة الصغری، ولیة اللّه العظمی، ناموس الکبری، شریکة الحسین علیهالسّلام و عالمه غیر معلّمه، فاضله، کامله و …
پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و مادر گرامی آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا (س) میباشد. همسر گرامی آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابیطالب، بود. در کتاب اعلام الوری برای آن بانوی بزرگوار سه پسر به نامهای علی، عون، و جعفر و یک دختر به نام ام کلثوم ذکر شده است.
هوش و ذکاوت بی نظیر
صاحب کتاب اساور من ذهب درباره حافظه و ذکاوت آن بانوی بزرگوار چنین مینویسد: در اهمیت هوش و ذکاوت آن بانوی بزرگوار همین بس که خطبه طولانی و بلندی را که حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق امیرالمؤمنین (ع) و غصب فدک در حضور اصحاب پیغمبر اکرم (ص) ایراد فرمودند، حضرت زینب(س) روایت فرموده است.
و ابن عباس با آن جلالت قدر و علو مرتبه در حدیث و علم، از آن حضرت روایت نموده و از آن حضرت به عقیله تعبیر میکند. چنانچه ابوالفرج اصفهانی در مقاتل مینویسد: ابن عباس خطبه حضرت فاطمه (س) را از حضرت زینب (س) روایت کرده و میگوید: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی علیهالسّلام..» دقت کنیم که حضرت زینب علیها السلام با اینکه دختری خردسال (یعنی هفت ساله و یا کمتر) بود، این خطبه عجیب و غرّاء که محتوی معارف اسلامی و فسلفه احکام و مطالب زیادی است را با یک مرتبه شنیدن حفظ کرده، و خود یکی از راویان این خطبه بلیغه و غراء میباشد.
علاقه ویژه زینب به امام حسین (ع)
علامه جزایری در کتاب ( الخصائص الزینبیه)مینویسد: وقتی که حضرت زینب (س) شیرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسین (ع) از نظر او غایب میشد، گریه میکرد و بی قراری مینمود. هنگامی که دیدهاش به جمال دل آرای حسین (ع) میافتاد، خوشحال و خندان میشد. وقتی که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسین (ع) نگاه میکرد و بعد نماز میخواند.
با حسین بودن شرط ازدواج زینب (س ) با عبدالله
گفتهاند: حضرت امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که زینب (س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزویج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زینب خواست با برادرش حضرت امام حسین (ع) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسین (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذیرفت و عبدالله مایوس و نومید گردید، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمایند.
شجاعتی نظیر حسین (ع)
درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است. شیخ شوشتری میگوید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوتهایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.
زینب و گذشتن از راحتی دنیا
او در خانه شوهرش از کمال وسایل موجود به بهترین وجهی برخوردار است، غلامها و کنیزها و وسایل راحتی، غرض زینب در چنین خانهای زندگی میکند که هیچ کسری ندارد ناگهان میبیند حسین (ع) میخواهد حرکت کند تمام خوشیها و راحتیها را رها میکند و خود را در دریای ناراحتیها و ناملایمات میافکند اگر جریان را نمیدانست، مهم نبود، لیکن از همان شب ۲۸ رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، برای آنچه جدش رسول خدا (ص) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده شد. او با علم به این معنی، و یقین به این که در بلاهای سخت سخت میرود، برای مثل زینبی که دختر سلطان حقیقی و ظاهری و همسر عبدالله است برود در یک دستگاهی که آخرش اسیری است، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟
زینب از حسین(ع) جدا نمیشود
حضرت زینب کبری (س) از سوم شعبان سال ۶۰ هجری در مکه بود. چون سربازان یزید میخواستند در مکه و در حرم امن الهی امام حسین (ع) را مخفیانه بکشند، لذا امام روز ترویه که روز هشتم ذی الحجه است، مکه را به سوی عراق ترک کرد. زینب (س) نیز در این کاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: یا حسین! اگر خود مجبور به رفتن هستی، زنان را با خود همراه مبر. زینب (س) چون این سخن را شنید، سر از کجاوه بیرون کرد و گفت: ابن عباس! میخواهی مرا از برادرم حسین جدا کنی؟! من و جدایی از حسین؟!هرگز.
اسارت افتخار زینب و رمز ماندگاری قیام عاشورا
“پس از حادثه کربلا حضرت زینب (س)، حدود یک سال و شش ماه زندگی کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبری بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زینب کبری (س) نیز سرپرستی را برعهده داشت.
سخنرانی قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب دگرگونی افکار عمومی شد. وی در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مینازید و میگفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟!” با شهامت و شجاعت وصف ناپذیری گفت: جز زیبایی چیزی ندیدهام. شهادت برای آنان مقدر شده بود. آنان به سوی قربانگاه خویش رفتند به زودی خداوند آنان و تو را میآورد تا در پیشگاه خویش داوری کند».
آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زینب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستی او را بکشی مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام پشیمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومی را دگرگون نماید. جلسهای یزید به عنوان پیروزی ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستی به صورتش میزد، زینب کبری (س) با سخنرانی خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.
در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پی تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخی حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخی دیگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری درگذشت۳،۴″.
مردم ایران زمین مانند سایر ملل کهن دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص خود می باشند یکی از آیین های نوروزی ، که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد ” مراسم چهارشنبه سوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.
در تقویم ایران باستان هر سال ۱۲ ماه و هر ماه ۳۰ روز بود با این احتساب ، طول سال عملاً ۳۶۰ روز می شد که با سال کامل شمسی ۵ روز و اندی فاصله داشت. مردم در این روز آماده استقبال از سال نو می شدند و یا خانه تکانی و شستشو آماده پذیرایی و استقبال از نوروز می گردیدند.
مردم ایران زمین مانند سایر ملل کهن دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص خود می باشند یکی از آیین های نوروزی ، که بایستی آمیزه ای از چند رسم متفاوت باشد ” مراسم چهارشنبه سوری ” است که در برخی از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گویند.
در تقویم ایران باستان هر سال ۱۲ ماه و هر ماه ۳۰ روز بود با این احتساب ، طول سال عملاً ۳۶۰ روز می شد که با سال کامل شمسی ۵ روز و اندی فاصله داشت. مردم در این روز آماده استقبال از سال نو می شدند و یا خانه تکانی و شستشو آماده پذیرایی و استقبال از نوروز می گردیدند.
درباره چهارشنبه سوری، کتاب ها و سندهای تاریخی، مطلبی یا اشاره ای نمی یابیم و تنها در این قرن اخیر، یا دقیق تر، در این نیم قرن اخیر است که مقاله ها و پژوهش های متعددی در این باره منتشر شده و یا در نوشته های مربوط به نوروز به چهارشنبه سوری نیز پرداخته اند.
برگزاری چهارشنبه سوری، که در همه شهرها و روستاهای ایران سراغ داریم، بدین صورت است که شب آخرین چهارشنبه سال ( یعنی نزدیک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بیرون از خانه، جلو در، در فضایی مناسب، آتشی می افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روی آتش می پرند و با گفتن : ” زردی من از تو، سرخی تو از من “، بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
تا زمانی که از ظرف های سفالین چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده می شد، پس از خانه تکانی، کوزه کهنه ای از پشت بام خانه به کوچه می انداختند ،کوزه ای که در آن آب و چند سکه ریخته بودند.
اسفند دود کردن و آجیل خوردن، فال گرفتن، ” فال گوش ” ( در کوی و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها برای نیت خود تفاًول زدن. ) و ” قاشق زنی ” ( معمولا زنان روی خود را می پوشانند و با قاشق، یا کلید به خانه ها در می زنند، صاحب خانه شیرینی، میوه و یا پول در ظرف آنها می گذارد. ) نیز از باورها و رسم هایی است که، هنوز به کلی فراموش نشده است.
افسانه های متعددی نیز در این خصوص وجود دارد و حتی در بعضی از این افسانه ها آمده است آواز جغد نیز از فراغ نوروز است و…ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهد و چون رفع همه آلودگی ها باشستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب بر عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند با آتش زدن هیزوم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضد عفونی کردن محل زندگی خود پرداختنند.
ضمن اینکه بر افروختن شعله های همراه با دود ، در از بین بردن حشرات که نوعی خانه تکانی محسوب می شد ، اقدام می کردند.
ریشه فرهنگی چهارشنبه سوری
بطور کلی فرهنگ مردم را باید در درون زندگی مردم و از لابلای باورهای مردم جستجو کرد، از آنجا که چهارشنبه سوری از آئین های دیرینه ی ایرانیان است جدای اینکه امروزه آنچه درشهرهای بزرگ ایران، به خصوص تهران در این شب انجام می گیرد بیشتر به جنگ و نزاع شبیه است تا سور و شادی!
ولی میتوان با بازگشت به زمانی حدود بیست و چند سال پیش، دریافت که شب چهارشنبه ی آخر سال مراسم متنوعی داشت که در استانهای مختلف ایران مراسمی با اشکال گوناگون و با سبک های سنتی صورت می پذیرفت که اکنون نیز برخی از آن رسوم در بعضی از استانهای ایران برگزار می شود.
جشن سوری
تاریخ ایران باستان پر از جشن هایی است که همگی بر پایه دید و نگاه پیشینیان ، دارای فلسفه و جوهری وجودی اند.
امروزه تنها « جشن سوری » ، معروف به « چهارشنبه سوری » و نیز « جشن سده » بر ایمان به یادگار مانده است و درباره جشن های فراموش شده ی آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهریورگان » یا « آذر جشن » می توان اشاره داشت .
آتش نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، طراوت ، سازندگی ، زندگی ، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .
چهارشنبه سوری در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است که هماره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
آتش از قدیم الایام تا آن جا که تاریخ نشان می دهد، بشر برای آتش اهمیت خاصی قایل بوده و پیشرفت قسمت مهمی از زندگی خود را مدیون وجود این عنصر مفید دانسته است.
آتش اما در نظر ایرانیان مظهر روشنی ، پاکی، طراوت، سازندگی، سلامت و تندرستی است، بیماری ها، زشتی ها ، بدی ها و همه آفات در عرصه تاریکی و ظلمت جای دارند و به همین علت اهریمن مظهر تیرگی و جایگاه او تاریکی است.
افروختن آتش به طور کنایه راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است که آثار اهریمنی و نامبارکی را از بین می برد،یک رشته جشن های آریایی با جشن های آتش است که با همان منظور ، در آن آتش می افروزند. جشن هایی مانند جشن های سده ، آذرگان، شهریورگان ، جشن «گجرسی» در ترکیه.
تاریخچه چهارشنبه سوری
آتش افروختن شب چهارشنبه آخر سال، یا چهارشنبه آخر صفر را، برخی به قیام مختار نسبت می دهند : مختار سردار معروف عرب وقتی از زندان خلاصی یافت و به خونخواهی شهیدان کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تمیز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شیعیان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و این شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
ابو جعفر نرشحی، مورخ سده سوم در کتاب تاریخ بخارا به این جشن پرداخته است، به شهادت وی، در زمان منصور بن نوح از شاهان سامانی، اواسط سده چهارم این جشن به نام جشن سوری بر قرار بوده است.
در این متن آمده شاه سامانی در زمانی که سال هنوز پایان نیافته بود این جشن را با آتش زدن بر پا کرد و همچنین این جشن طبق عادت و رسم قدیم بود که اشاره به کهن بودن این رسم و سنت دارد.
قبل از هجوم ازیان به ایران یک مراسمی هم به نام آتش روی بام خانه نیز رواج داشته که صبح نوروز انجام میگرفته.به آتش چهارشنبه سوری نباید فوت کرد و خاکسترش را سر چهار راه میریزند.
زمان چهارشنبه سوری
اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی « جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست
۱- شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک.
۲- نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز «جشن هم سپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)
۳- دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن هم سپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .
برخی را باور این است که با در نظر آوردن واژه ی « چهارشنبه » که بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا که همانگونه که می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .
در مورد این که چرا چهارشنبه برای چنین جشنی انتخاب شده است، به دلایلی است یکی از دلایل وابسته به یک شخصیت تاریخی شیعی است که آن هم جنبه ایرانی دارد، مختار سردار معروف، کسی است که به خون خواهی امام حسین (ع) و یارانش که در کربلا با مظلومیت و شقاوت شهید شدند قیام کرد و انتقام خون آنان را باز ستاند.
به موجب این خبر، مختار پس از حادثه کربلا، هنگامی که از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای کربلا قیام کرد، برای این که موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد، دستور داد که شیعیان بر بالای بام خانه های خود آتش بیافروزند و این مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال
باید اشاره کرد که همانند دیگر گزاره های تاریخی اختلاف در مورد منشاء این جشن وجود دارد که مجال اندک، اجازه بررسی تک تک آنها را نمی دهد.
بوته افروزی ، آب پاشی و آب بازی ، فالگوش نشینی ، قاشق زنی ، کوزه شکنی ، فال کوزه ، آش چهارشنبه سوری ، آجیل مشگل گشا ، شال اندازی ، شیر سنگی، ( توپ مروارید ) و … از آداب و رسوم این شب به شمار می رفته است که اکنون ما حتی شاید نام خیلی از آنها را هم نشنیده ایم.
در همین شب و یا چهارشنبهیِ آخر صفر هرگاه نیت بکنند و کلید دودندانه بهزمین گذاشته، پشت در اتاق همسایه بایستند، اگر صحبت آنها موافق با نیتشان باشد، بهمراد میرسند و اگر برخلاف آن باشد، مرادشان برآورده نخواهد شد.
بسیاری از مراسم که اکنون در پایان سال و شب چهارشنبه سوری باقی مانده، کنایه و نشانواره است از اهدای نذور و فدیه به ارواح. شب جمعه آخر سال، شب چهارشنبه و یا آخرین شب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن، مراسم آتش افروختن بر بامها میان زرتشتیان، پخش آجیل مشکل گشا، مراسم فال کوزه وکجاوه بازی و شال اندازی میان مردم آذربایجان همه و همه جای پایی مشخص در رسوم ایران قدیم دارند.
تحریف آیین چهارشنبه سوری
تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
امامتاسفانه امروز این مراسم با پیرایه های خرافی ، دستخوش تغیر شده و هر ساله در روزهای پایانی سال باعث بروز اتفاقات همراه با خسارات جانی و مالی ، موجبات نگرانی خانواده ها را فراهم می سازد.
هر ساله در آستانه ایام نوروز ، شاهد گزارش های زیادی از نقص عضو افراد از (نابینایی دائم ،قطع دست و پا و انگشتان سوختگی اعضای بدن مرگ های فجیع و…) هستیم که فقط در اثر یک لحظه غفلت رخ می دهد.
اجرای سنتهای قدیم باید در شرایطی برگزار شود که به اصل آن خدشه وارد نکند اما متاسفانه برخی از افراد با به کارگیری موادی که علاوه بر آلودگی صوتی ، خطرات جانی را نیز به همراه دارد خاطرات این شب را تیره میکنند.
بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند.
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/03/7aqi7xiavipl.jpg389499adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-03-18 06:11:282019-03-18 06:11:28چهار شنبه سوری ایران باستان
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/03/rqbuy9ogzw43k8kyhyph.jpg7681024adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-03-17 07:14:072019-03-17 07:16:52ولادت امام علی (علیه السّلام) معجزه ای الهی
۲۹اسفند (۱۹ مارس) مصادف با سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران است. این روز یاد آور یکی از رویدادهای پر اثر در تقویم مبارزات ملت ایران با قدرت های استعماری است.
۲۹ اسفند، روز پیروزی ملت ایران در مبارزه ای است که طرف مقابل ان استبداد داخلی و استعمار خارجی بود.
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی سرنوشت نفت با وجود ملی شدن این صنعت به گونه دیگری رقم زده می شد که آثار سوء اقتصادی آن تا سالها پس از پیروزی انقلاب در اقتصاد به دلیل وابستگی های شدید ناشی از اقتصاد تک محصولی قابل مشاهده بود.
ملی شدن صنعت نفت برای ملت ایران نشانه پیروزی و استقلال بود، اما برای دولت انگلیس که امتیاز اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری و فروش نفت ایران را برعهده داشت، نشانه از دست دادن منافع گسترده این کشور استعماری بر منافع نفتی خاورمیانه بود.
ملی شدن صنعت نفت ایران حاصل گذاری پر ماجرا از یک دوره سیاسی پرتنش بود که مسیر صنعت نفت ایران را بکلی تغییر داد. این تغییر برای آینده نفت ایران که سال ها مورد طمع و دست درازی بر ثروت های ایران بود، یک نقطه عطف محسوب می شود.
نفت ایران در سال های پیش از انقلاب اسلامی یکی از کانون های اصلی طمع ورزی قدرت های استعمارگر بود. کشورهایی مثل بریتانیا که همواره بدنبال غارت منابع دیگران بوده اند تا خود توسعه یابند؛ نگاهشان به ایران و خاورمیانه هیچگاه برمبنای رعایت منافع ملت های منطقه نبوده است.
از اینرو قراردادهایشان نیز جنبه ظاهری داشت و حاصلی جز تحقیر و تعرض به حقوق ملت ایران و غارت منابع و ثروت ایران نداشت. آنها با سوء استفاده ازضعف حاکمیت های وقت مقاصد خود را به ایران تحمیل می کردند و امتیازاتی تحت عناوین به اصطلاح قرار دادهای توافق شده بدست می آوردند.
یکی از این قرارداد ها، سندی بود که «بارون ژولیوس رویتر» با دربار ایران تنظیم کرده بود و بر اساس آن بهره بردارى واستفاده از کلیه جنگل ها، نهرها، معادن ذغال سنگ، آهن، مس،سرب، نفت و غیره، را به مدت هفتاد سال در انحصار خود گرفت در حالیکه سهم ایران پس از بهره بردارى ۱۵% از منافع خالص بود.
این قرارداد، به حدى عجیب و باور نکردنى بود که حتى «لردکرزن» ازسیاستمداران مشهور انگلستان و از پایه گذاران سیاست استعمارى آن کشور، در باره این قرارداد، نوشت:«واگذارى کلیه منابع صنعتى یک مملکت به دست خارجى،حقیقتا عجیب و غریب به نظر می آید و حرارت انگلیس دوستى در تهران در هیچ تاریخى تابه این درجه بالا نرفته بود.»
در سال ۱۹۰۲٫م، نیز قرار داد دیگری از سوی حاکمیت وقت ایران امضا شد که امتیاز اکتشاف، استخراج، بهره برداری و فروش نفت در سراسر ایران به جز پنج بخش شمالی ایران را به مدت ۶۰ سال به یک انگلیسی دیگر به نام «ویلیام ناکس دارسی»، می سپرد.
سهم ایران از این قرارداد که حاکم بر روابط شرکت نفت و دولت مرکزی ایران بود، حدود ۱۶ درصد از منافع خالص استخراج نفت بود.
این رقم ناچیز صرفاً به عنوان حق امتیاز به دولت ایران پرداخت میشد، اما انگلیسیها حتی حاضر به پرداخت این مبلغ اندک هم نبودند. قصه تلخ استعمار و سلطه با قرارداد دیگری در سال ۱۹۳۳ ادامه یافت که به قرارداد «گس- گلشاییان» مشهور شد.
این قرارداد نیز با اعتراض شدید افراد آگاه جامعه بویژه از سوی آیت الله کاشانی از روحانیون مبارز ایران در مجلس مواجه شد. در اعتراض به این اقدامات، آیت الله کاشانى، اعلامیه شدید اللحنى علیه شرکت نفت انگلیس صادر کرد و عده اى ازنمایندگان طرح لغو قرارداد را به مجلس دادند.
همین اعتراضات سبب شد حکومت استبدادی در تبعیت از دولت انگلستان برای خاموش کردن صدای اعتراض ها، آیت الله کاشانى، رهبر روحانى مبارز را شبانه در منزل دستگیر وبرای مدتی به لبنان تبعید کند. اما آتش این اعتراضات فروکش نکرد. دریکى از نخستین جلسات مجلس شانزدهم، پیام آیت الله کاشانى، مبنى براعتراض به تبعید غیرقانونى خود و علل آن و بى اعتبارى مصوبات مجلس ساختگى مؤسسان (مجلس سناى سابق) وقرارداد تحمیلى نفت، به وسیله دکتر مصدق در مجلس قرائت شد.
آیت الله کاشانی و دکتر مصدق در ملی شدن نفت ایران نقش کلیدی داشتند
در قسمتى از این پیام تصریح شد؛ «… نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبى که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند و قراردادقانونى که با اکراه و اجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایى ندارد و نمىتواند ملت ایران را از حقوق مسلم خود محروم کند.» این مبارزات سرانجام، زمینه ساز تصویب لایحه ملى شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ شد. اما جریان های استعمار گرایانه خاتمه نیافت و با ترفندهاتی دیگری همچون کودتا علیه دولت قانونی مصدق دراوت سال ۱۹۵۳۳ با نقشه امریکا و انگلیس مداخلات استعماری آنها و غارت منابع نفتی ایران به شکل دیگری ادامه یافت.
استعمارگران انگلیس وامریکا با بهره گرفتن ازحمایت های رژیم شاه؛قراردادی ازسوی کنسرسیومی متشکل از ۱۶ شرکت نفت اروپایی و آمریکایی، را به ایران تحمیل کردند و غارت نفت ایران بار دیگر از سرگرفته شد.
نفت ایران از کشف تا استخراج مقاطع حساسی را پشت سر گذاشته است، اما امروز صنعت نفت ایران با نگاهی دیگر بسوی آینده گام بر می دارد.
در طول بیش از ۶ دهه از مدیریت ملی صنعت نفت و گاز کشور، این صنعت به دلایل متعدد موتور محرکه اقتصاد ایران بوده و اکنون نیز همین جایگاه را دارد. اما صنعت نفت ایران با نگاه به گذشته بدنبال ساختن آینده ای ماندگار است.
اکنون همه فاز های پارس جنوبی بعنوان بزرگترین قطب انرژی ایران و جهان درمدار بهره برداری قرار گرفته اند و بزرگترین پلایشگاه نفت خاورمیانه وارد مدار تولید شده است.
ظرفیت پالایش نفت ایران به حدود یک میلیون و ۸۵۰ هزار بشکه در روز رسیده که مطابق با برنامههای تدوین شده با بهره برداری از طرحهای جدید پالایشگاهی همچون مجتمع پالایشی سیراف، پالایشگاه ستاره خلیج فارس، پالایشگاه آناهیتا، بهمن گنو (جاسک) و پارس شیراز این ظرفیت به سه میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز افزایش مییابد.
به دنبال رهنمودهای مقام معظم رهبری مبنی بر خودکفایی جمهوری اسلامی ایران از واردات فرآوردههای نفتی، بهره برداری از فاز اول پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیج فارس آغاز شده است.
در دو دهه اخیر ایران در صنعت نفت با وجود تحریم ها به تواناییهای چشمگیری دست یافته است و با اجرای طرح های پلایشگاهی و اجرای طرح های پتروشیمی و فراوری گاز و تولید انواع مشتقات نفتی، محصولات متنوعی را تولید می کند و بخشی از انرا به همراه تجربیان فنی در صنعت نفت تجاری سازی کرده است.
پالایشگاه ۳۶۰ هزار بشکهای ستاره خلیج فارس به عنوان بزرگترین پالایشگاه در دست ساخت میعانات گازی منطقه خلیج فارس و حتی خاورمیانه، از پروژه های بزرگ صنعت نفت ایران است که از ظرفیت تولید روزانه ۳۶ میلیون لیتر بنزین و ۱۴ میلیون لیتر گازوئیل با استاندارد یورو چهار اتحادیه اروپا برخوردار بوده و در کنار این دو فرآورده استراتژیک نفتی محصولات دیگری همچون ۲ هزار تن در روز گاز مایع، سه میلیون لیتر سوخت هواپیما و ۱۳۰ تن گوگرد تولید وعرضه خواهد شد.
افزایش ظرفیت تولید گاز طبیعی از میدان مشترک پارس جنوبی به بیش از ۷۷۰ میلیون متر مکعب در روز، در پایان دولت کنونی برای اولین بار برداشتی به اندازه برداشت کشور قطر را به همراه خواهد داشت که یک هدف آرمانی در سالیان گذشته بوده است.
افزایش ظرفیت پالایش نفت همزمان با ارتقای کیفی تولید فرآوردههای نفتی مطابق با استانداردهای یورو ۴ و ۵ اتحادیه اروپا به ویژه در تولید بنزین و گازوئیل، کاهش سهم تولید نفت کوره در سبد پالایشی و خودکفایی از واردات فرآوردههای نفتی سه سیاست کلیدی صنعت پالایش نفت در دوران نوین صنعت نفت ایران است.
ایران از بین پنج فرآورده اصلی نفت، صادرکننده چهار فرآورده نفتی شامل گازوئیل، نفت سفید، نفت کوره و گاز مایع بوده و در شرایط فعلی صرفا بخشی از بنزین مورد نیاز کشور از محل واردات تامین و توزیع می شود.
کاهش وابستگی به صنعت نفت از الزاماتی است که رهبر معظم انقلاب در تبیین شاخص های اقتصاد مقاومتى، بارها بدان اشاره و تصریح کرده اند «… این وابستگى، میراث شوم صد سالهى ماست، و به تحریم ها از همین زاویه نکاه کردند که از همین فرصت که امروز وجود دارد، باید استفاده و تلاش کرد تا نفت را با فعالیتهاى اقتصادىِ درآمدزاى دیگرى جایگزین نمود . ..» در بین کشورهای همسایه و پیرامونی ایران، صنعت نفت در ایران به سمتی حرکت می کند که بتواند جایگاه خود را بعنوان زیر ساخت اقتصاد نهادینه سازد.
صنعت نفت نخستین گام برونگرایی را با کسب بازارهای از دست رفته و تعامل هوشمندانه با جامعه بین المللی آغاز نموده و ظرفیتهای خود را برای ورود به بازار با رعایت کاهش خام فروشی و افزایش ارزش افزوده با بهبود کیفیت فراوردههای نفتی و افزایش صادرات آنها و تکمیل زنجیره ارزش محصولات پتروشیمی توسعه بخشیده است.
بی تردید داشتن نفت بعنوان ماده حیاتی در تولید و ایجاد ارزش افزوده در اقصاد مولد در رشد تولید در سایر بخش های اقتصادی تاثیر مستقیم دارد و تواند در صورت استفاده بهینه زمینه گسترده ای را برای گردش کامل در چرخه تولید، یعنی نیروی کار، سرمایه و ماده اولیه تولید فراهم سازد.
به عبارتی دیگر اهمیت نقش نفت در تقویت اقتصاد و درونزا کردن چرخه تولید کالا با هدف تولید ثروت و سرمایه است، و این هدف بزرگی است که اکنون در راستای راهبردهای اقتصاد مقاومتی در افق آینده اقتصادی ایران ترسیم شده است.۱۱۳/۱۱۰
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/03/192c013fc11ee7283f4a327437d323e6.jpg296526adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-03-17 06:28:292019-03-17 06:52:32ملی شدن صنعت نفت؛ رویدادی با تاثیرات ماندگار
بنابر روایتی وقتی حضرت زهرا سلام الله علیه متولد شد، پنج سال از بعثت نبی مکرم اسلام(ص) و سه سال از شب معراج می گذشت. ایشان هشت سال با پدر بزرگوارش در مکه بود و سپس با او به مدینه هجرت کرد. یک سال از ورود ایشان به مدینه می گذشت که با حضرت علی(ع) ازدواج کرد. وقتی پدرش از دنیا رفت، ایشان هیجده ساله بود و بعد از پیامبر اعظم (ص) هفتاد و دو روز بیشتر زندگی نکرد.
در روایتی آمده که آن حضرت در بیست جمادی الثانی سال دوم بعثت که جمعه بود، متولد شد. امام رضا فرموده رسول خدا (ص) فرمود: “وقتی به معراج رفتم، جبرئیل دستم را گرفت و مرا به بهشت برد و به من خرما تعارف کرد. من نیز خوردم و آن خرماها به نطفه بدل شد. وقتی به زمین برگشتم با همسرم خدیجه خلوت کردم و او به فاطمه آبستن شد. به همین دلیل فاطمه حوریه ی انسان نماست و من هرگاه مشتاق توی بهشت می شوم، دخترم را بو می کنم.”
وقتی حضرت خدیجه با رسول خدا ازدواج کرد، زنان مکه او را ترک کردند. هیچ یک از زنان مکه به او سر نمی زدند و حتی به او سلام هم نمی دادند. خدیجه از تنهایی خود ناراحت شد و از این ناراحتی هراسان شده بود. او وقتی به فاطمه باردار شد، فاطمه از داخل رحم با مادرش حرف می زد و به او آرامش می داد. خدیجه این مطلب را از پیامبر (ص) پنهان کرد. روزی رسول خدا متوجه شد و به خدیجه فرمود: جبرئیل به من گفته، آنچه در رحم داری دختر است و فرزندانش هم پاک و پاکدامنند.
مدت زیادی نگذشته بود که حضرت خدیجه سراغ زنان قریش و بنی هاشم رفت و گفت:”مثل همه ی زنان که در هنگام زایمان از یکدیگر مراقبت و پرستاری می کنند مرا هم پرستاری کنید. آنها پیغام دادند چون حرف ما را گوش ندادی و با محمد یتیم ابوطالب در حالی که فقیر بود ازدواج کردی نمی توانیم از تو پرستاری کنیم. خدیجه با شنیدن این حرفها ناراحت شد. در همین حال چهار زن سبزه رو، و قد بلند به دیدنش آمدند. خدیجه ترسید یکی از آنان گفت: “نترس ما فرستادگان خدا و خواهران تو هستیم؛ ساره، آسیه، مریم دختر عمران و خواهر حضرت موسی(ع). خدا ما را فرستاده تا مراقب تو باشیم. وقتی فاطمه به پاکیزگی متولد شد. نوری از او متصاعد شد که تمام خانه های مکه را روشن کرد. جایی از دنیا باقی نماند مگر اینکه نور آن حضرت آنجا را روشن کرده بود.. ده حوریه ی بهشتی وارد خانه ی خدیجه شدند که در دست هر کدام تشتی بهشتی و ظرفی برای آب ریختن بود که پر بود از آب کوثر آن چهار زن فاطمه را گرفتند و با آب کوثر شستند. سپس دو پارچه ی بسیار سفید که از شیر سفیدتر و از مشک عنبر خوش بوتر بودند آوردند. با یکی از آنها تن و با دیگری سر او را پوشاندند.
حورالعین و اهل آسمان بخاطر این میلاد به یکدیگر تبریک می گفتند، ناگهان نوری در آسمان درخشید که فرشتگان قبل از آن ندیده بودند و زنان بهشتی به خدیجه گفتند: “دختر پاک، وارسته و مبارکت را بگیر که او نسلش برایت مبارک خواهند بود. خدیچه با خوشحالی نوزادش را گرفت و شروع به شیردادن کرد. فاطمه به اندازه ی رشد یک ماهه ی یک کودک رشد می کرد و هر ماه به اندازه ی بزرگ شدن یک کودک در طی یک سال بزرگ می شد.
حضرت فاطمه (س) ۹ اسم دارد که از نام های خداوند گرفته شده است که عبارتند از فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، مرضیه، محدثه، زهرا، ۱۰۴ لقب برای حضرت فاطمه جمع آوری شده فاطمه یعنی کسی که از هر شری جدا شده باشد. اگر امیرالمومنین نبود تا با فاطمه ازدواج کند برای فاطمه همسری بر روی زمین پیدا نمی شد.
چرا فاطمه را زهرا نامیدند؟ این سوال از امام حسن عسگری (ع) شده بود فرمودند: “چون روزی سه بار برای امیرالمومنین می درخشید: در اول روز مثل آفتاب، بعد از اظهر مثل ماه و غروب مثل ستاره.
در روایت آمده که کنیه های حضرت فاطمه عبارتند از: ام حسن، ام حسین، ام محسن، ام الائمه و ام ابیها. اسامی حضرت زهرا عبارتند از: فاطمه البتول، الحصان، الحره، السیده، العذرا، الزهرا، الحوراء، المبارکه، الطاهره، الزکیه، الراضیه، المحدثه، مریم، صدیقه، الکبری، در آسمان ها نیز نامش “نور آسمانی بسیار مهربان” بود.
شیخ مفید و ابن طاووس تاریخ ازدواج حضرت زهرا را شب پنج شنبه شب بیست و یکم ماه محرم سال سوم بعد از هجرت می دانند. در روایت دیگری آمده که امیرالمومنین شانزده روز پس از درگذشت خواهر حضرت فاطمه، رقیه همسر عثمان، ازدواج کرد.
ازدواج امیرالمومنین پس از بازگشت او از جنگ بدر بود و در آن وقت چند روزی از ماه شوال می گذشت و در بحارالانوار آمده حضرت علی روز سه شنبه، هفتم ذی الحجه با فاطمه (ع) ازدواج کرد.
پیامبر به حضرت فاطمه فرمودند: به خدا اگر در نزدیکانم کسی را بهتر از علی سراغ داشتم تو را به عقد او در می آوردم. البته من تو را به عقد علی در نیاورده ام بلکه این خداست که تو را همسر او کرده.
امام حسین(ع) فرموده است: فاطمه با مهریه ایی برابر با چهارصد و هشتاد درهم به عقد علی(ع) در آمد. در روایت دیگری آمده: مهریه ی آن بانو چهارصد مثقال نقره بوده است که ارزشی برابر با پانصد درهم داشته است.
امام باقر فرموده است: خدای متعال به پیامبرش فرمود: “من یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت را به عنوان مهریه به فاطمه دادم. علاوه بر این آب را مهریه ی فاطمه کردم یعنی چهار رودخانه ی فرات، نیل مصر، نهروان و باغ را هم به او بخشیدم. سلوک و اخلاق حضرت زهرا نه تنها سلوک و اخلاقی است که نمایانگر تکامل روحی شخصیتی اوست بلکه اخلاق و منش و روش او میزان و ملاک و اسوه و الگو برای دیگر زنان و مردان است. با مواجهه به زندگی این بانوی بانوان در ابعاد گوناگون زندگی ایشان پیامها و رهنمودها و راهنمایی های اخلاقی می یابیم. او بانوی جوانی است که در یک دوره کوتاه زندگی در دنیا همچو شهابی تیز و پر نور از دنیا گذر نمود اما آثار حیاتی او و برکات وجودی او در کهکشان عالم انسانیت برای همیشه درس سعادت خط حرکت و تکامل است.
حضرت فاطمه (ع) در زندگی، فردی سختکوش و پر انرژی، صبور و پایدار، دارای عواطف عمیق انسانی، منظم و با برنامه، سخت کوش در عبادت، دانش دوست، مسلط به آیات قرآن، با وقار، مطیع خدا و رسول خدا (ص) بود.
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/02/170674.jpg600800adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-02-24 18:34:332019-02-24 18:34:33داستان ولادت حضرت فاطمه (ع) , چرا حضرت فاطمه زهرا نامیده شد
وقایع ۱۲بهمن از ایامالله دهه فجر ۱۲بهمن روز ورود روحالله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد […]
https://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2019/02/hhe24.jpg269400adminhttp://samen.salamsch.com/mschool/wp-content/uploads/2024/01/Logo-simple-removebg-preview-1.pngadmin2019-02-06 05:32:172019-02-07 05:17:33وقایع ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی